حمید سبزواری
مردی که طهور علم در ساغر داشت
آیات شعور و نور در باور داشت
جان باخت که شور معرفت در سر داشت
سر باخت که سر عشق در دفتر داشت
ای روح مطهر که جدایی از ما
می دانم و دل ، جدا چرایی از ما
با زاغ، کبوتر به قفس چون گنجد؟
رفتی تو از این قفس، رهایی از ما
رفت آنکه زبور عشق را از بر داشت
نقش قدم سپیده در دفتر داشت
چون صبح لقای دوست را باور داشت
سر باخت به جرم آنچه اندر سر داشت
جهت مشاهده ی سایر سروده ها به این لینک مراجعه نمایید.
مردی که طهور علم در ساغر داشت
آیات شعور و نور در باور داشت
جان باخت که شور معرفت در سر داشت
سر باخت که سر عشق در دفتر داشت
ای روح مطهر که جدایی از ما
می دانم و دل ، جدا چرایی از ما
با زاغ، کبوتر به قفس چون گنجد؟
رفتی تو از این قفس، رهایی از ما
رفت آنکه زبور عشق را از بر داشت
نقش قدم سپیده در دفتر داشت
چون صبح لقای دوست را باور داشت
سر باخت به جرم آنچه اندر سر داشت
کلمات کلیدی:شهید مطهری، سروده هایی درباره شهید مطهری، اشعاری در مدح استاد شهید مرتضی مطهری
[ سه شنبه 94/3/5 ] [ 11:50 عصر ] [ احمدعلی رضانژاد ]